کد مطلب:234554 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:223

مدعیان پیامبری چگونه نبوت خویش را به دیگران ثابت می کنند؟
كمال بحث نبوت در گرو تبیین پاسخ سؤالات زیر است:

یك. ماهیت نبوت چیست؟

دو. آیا واقعیتی به نام نبوت وجود دارد؟ چگونه ممكن است یك انسان پیامبر شود؟

سه. اثبات نبوت و آگاهی از تحقق آن در خارج چگونه است؟

پرسش های دیگری در باب نبوت هست كه اكنون در صدد بیان آنها نیستیم.

تعریف نبوت و بیان ضرورت آن را از دو جهت می توان پرسید: گاهی نبوت را از ناحیه ی علت فاعلی آن، یعنی خداوند سبحان مطرح می كنند؛ خدایی كه به اقتضای حكمت خود هر چیزی را استحكام بخشیده است. چنان كه حضرت رضا علیه السلام [1] نیز به این مطلب اشاره فرمود و بیان آن در فصل پیش گذشت.

گاهی نبوت از ناحیه ی علت غایی آن بررسی می شود. علت غایی نبوت نیز بازگشت انسان به سوی خداوند سبحان و جاودانگی او نزد خداست؛ یعنی ضرورت معاد و بازگشت انسان و رسیدن به هدف غایی او مستلزم آن است كه ضرورتا راهی به



[ صفحه 148]



سوی معاد برای او گشوده شده باشد و آن راه چیزی جز شریعت نیست و به ناچار این شریعت شارعی آسمانی می طلبد كه همان پیامبر است. حال هر كس به غایت آدمی، یعنی معاد و بازگشت او به سوی خداوند، اعتراف كند، باید به راه مستقیمی هم كه به آن هدف می رسد، اعتراف كند.

به دیگر سخن، اعتراف به معاد، اقرار به نبوت را به دنبال دارد. در مقابل، هر كس غایت و معاد آدمی را انكار كند، به تبع آن راه دستیابی به آن غایت را نیز دروغ می شمارد به تعبیر دیگر، منكر معاد، منكر نبوت هم هست، چنان كه منكران نبوت بر این اعتقاد بودند؛ (إن هی الا حیاتنا الدنیا) [2] ؛ مجموعه هستی ما همین زندگی دنیایی است و بازگشتی وجود ندارد.

در مباحث معرفت نفس (نفس شناسی) كه بخشی از مباحث فلسفه ی الهی است، چگونگی تكامل نفس انسان به وسیله توجه خداوند مطرح می شود. این عنایت الهی مقدمه ای است برای رسیدن فرد به مقام نبوت كه تنها انسانهای تكامل یافته به آن دست می یابند.

در این نوشتار دو مسئله اساسی اهمیت ویژه دارد:

یكم. چگونه برای یك پیامبر ثابت می شود كه به مقام پیامبری رسیده است و از كجا در می یابد كه آنچه به او ارزانی شده است، همان القائات الهی است كه در قالب وحی به او نازل می شود؟ او چگونه می فهمد كسی كه این موهبت را به او عطا كرده است، همان خداوند سبحان یا فرشته ای از فرشتگان اوست كه با اذن او مقام نبوت را به وی می سپارد.

به تعبیر دیگر، پیامبر چگونه در می یابد كه آنچه به او داده می شود، از بازیهای دو قوه ی خیال و وهم و از وسوسه های شیطان نفوذ كننده در سینه های مردم نیست یا آنكه اساسا آنچه برای او تصویر می شود، خود شیطان نیست؟ چگونه در می یابد كه



[ صفحه 149]



نبوت او از اموری شبیه به این گمراهی های شیطانی و ضلالت های او نیست؟

دوم. مردمی كه پیامبر به سوی آنان فرستاده می شود، از كجا و چگونه می فهمند كه ادعای مدعی پیامبری و رسالت ادعایی بر حق است و هیچ تردیدی در آن نیست آنان از كجا در می یابند كه آن شخص حقیقتا پیامبری آسمانی است و مدعی زمینی و دروغین نبوت نیست، او به راستی از سوی خداوند سبحان خبر می آورد و در گفتار خود، افترایی را به خداوند نسبت نمی دهد.

جمع این دو مسئله همان تبیین راه اثبات نبوت و علم به آن است كه برای هر دو طرف یعنی پیامبر و كسانی كه پیامبر برای آنان فرستاده شده است، محقق می گردد. زیرا برای هر دو واجب است كه به نبوت ایمان آورند؛ همان گونه كه مردم باید ایمان بیاورند هر پیامی را كه پیامبر مدعی نبوت به اسم وحی آورده است، بر حق است و هیچ تردیدی در آن نیست، خود آن پیامبر مدعی نبوت نیز باید به آنچه به او نازل می شود، ایمان بیاورد.

مسلم است كه ایمان به هر چیزی در گرو آگاهی به آن است كه آن چیز تنها از سوی خداوند به ما رسیده است. زیرا انسان موحد، به یگانگی خداوند اعتقاد دارد و كسی جز او را نمی پرستد او از هیچ كس جز خدای یگانه فرمان نمی برد. پس تنها به چیزی ایمان می آورد كه از خداوند رسیده باشد. چون دین را دائما و خالصا تنها از آن خدا می داند و از آنجا كه درجات ایمان بستگی به درجات این علم دارد، نیرومندترین مردم از جهت ایمان به نبوت، آگاه ترین آنان به نبوت است؛ چنان كه نادان ترین مردم به نبوت، منكرترین ایشان به نبوت است؛ بدین ترتیب میزان ضرورت بحث درباره ی شیوه ی اثبات نبوت روشن می گردد.

اكنون به بررسی این دو مسئله می پردازیم:



[ صفحه 150]




[1] مسند امام رضا عليه السلام، ج1، ص51.

[2] سوره ي مؤمنون، آيه ي 37.